به گزارش پایگاه تخصصی مسجد؛ حجتالاسلام «حسن
رحمتی» امام جماعت مسجد «موسیابنجعفر(علیهالسلام)» در شهر ری، ارتباط موفقی با اهالی محله برقرار
نموده، بطوریکه بسیاری از جونان محله در روزهای پر فراز و نشیب گذشته او را همراهی
کردند. حتی جوانانی که مسجدی هم نبودند! ولی به او گفته بودند: ما نمی گذاریم کسی
به خانهی خدا و امام جماعت آن جسارت کند. اما، این رابطهی صمیمی چگونه ایجاد شده
است؟ حجت الاسلام رحمتی چه راهی برای رسیدن به اینجا پیموده و از چه فضایی برای
ارتقاء افکار و باور چنین جوانانی بهره برده است؟ در ادامه جواب این سوالات را در
گفت و گوی ما با ایشان می خوانید.
به نظر شما، یک امام جماعت برای رسیدن به موفقیت چه کارها و
تدابیری باید انجام دهد؟
در باب موفقیت یک امام
جماعت نمیشود تعدادی ویژگی خاص با اولویت یک، دو، سه و ... برشمرد.
ایجاد «فضای مردمداری»،
فضایی که در آن اعتماد حاکم باشد، چه برای آنهایی که به مسجد میآیند چه آنها که
نمیآیند، برایِ موفقیتِ یک امام جماعت لازم است. مردم باید بتوانند با اطمینان و
اعتماد کامل حرف خود را به امام جماعت بگویند. سوالات، شبههها و حتی مشکلات
خانوادگی خود را با اطمینان خاطر، با او در میان بگذارند.
امام جماعت در اولین گام،
به جای برنامه ریزی، بایستی یک فضای «مهر و محبت» ایجاد نماید. محور ارتباطها و فعالیتها باید مهر و محبت باشد. قطعاً از
فضای پادگانی و باید و نباید، رویشی صورت نمیگیرد. لازمهی ایجاد این فضای صمیمی هم
"مدارا" است. احادیث بسیاری دربارهی مدارا با مردم از
امامان معصوم (علیهم السلام) روایت شده است. امام مسجد باید بین مردم مقبولیت
داشته باشد و با آنها مدارا نمایند.
همچنین معتقدم: امام
جماعت باید در ابتدای راه اعتماد سازی نماید و نزد همهی اهالی مقبول واقع شود.
سپس باید برای مدیریتِ مسجد و امامتِ محله، بازوانی از همهی اقشارِ محله، برای
خودش بسازد. از کسبه و ساکنین محله گرفته تا جوانان و ارکانِ مسجد. در گام بعدی
امام جماعت باید با این
بازوان به صورت مویرگی کار کند.
این گامهای نخستین، از ایجاد
یک فضای اختصاصی جلوگیری میکنند. لطمهای که در اتفاقات اخیر به جامعه وارد شد،
به همین موضوع باز میگردد. ما از بسیاری از دهه هشتاد و نودیها غافل شدیم و آنها
را رها کردیم. شاید چون مسجد نمیآمدند با آنها ارتباط نداشتیم! شاید هم عدم ارتباط آنها با مساجد دلیل این
لطمهها باشد. اما به هر حال، ارتباط ما به عنوان امامانِ جماعت، با آنها بسیار کم
بود. به همین دلایل است که معتقدم؛ اصلی ترین گام و
مهمترین فعالیت، در ابتدای کار، ایجاد یک فضای آکنده از «مهر و محبت» و ارتباط گیری
با محوریت آن است.
برنامههای مسجد
باید چه ویژگیهایی داشته باشند، تا مخاطبانی از قشرها و افکار متفاوت،
جذب آنها شوند؟
برنامههای مساجد معمولاً
دو دسته هستند. برنامههایی که مناسبت های ملی و مذهبی برگزار میشوند؛ میلادها و
روزهای شهادت ائمه اطهار و
... . برنامهها و فعالیتهایی که به طور معمول در هر
مسجدی برگزار میشوند. شاید این برنامهها را بتوان «برنامههای عام»
نامید.
امّا یک سری از برنامهها، برنامه های خاص هستند. برنامههایی که برای برگزاری آنها خلاقیت لازم است. مثل
برنامههای «مسجد و مدرسه»، مسابقات و امثال آن. به عنوان مثال: در هفته دو مرتبه،
برنامهای با حضور و مشارکت دانشآموزان در مسجد به صورت «جُنگ» برگزار شود.
متاسفانه، شیوع کرونا
اتفاق بسیار بدی برای دانشآموزان بود. زیرا آنها به مدرسه نمیرفتند و بسیاری از
کلاسها بهصورت مجازی برگزار میشد. ارتباط چهره به چهره وجود نداشت و فضای واقعی
حذف شده بود. این موضوع در امر ارتباط ائمه جماعات با مدارس تاثیر منفی گذاشت. در
حال حاضر که مدارس حضوری شدهاند، به خوبی حس میشود که این دوری از فضای واقعی
کلاسِ درس برای دانشآموزانِ ما چه آسیبهایی به وجود آورده است. همچنین، فضای
واقعی چه فرصت هایی برای ما داشت، که در این سه سال از بین رفت؟
از جمله برنامه های خاص،
میتوان به برنامههایی اشاره کرد که کسبه و بزرگترهای محله در آن حضور دارند. به
عنوان مثال: مسابقهی فوتبال دستی برای کسبه و یا برنامههایی شبیه به این، که برای بزرگترها
جالب و مفرح است. باید طوری این برنامهها را طراحی کنیم که اهالی احساس کنند مسجد
یک مکان خشک نیست!
برگزاری برنامههای خاص و
اینچنینی به بهانهی تفریح، باعث میشود همهِ اقشار و سنین به مسجد بیایند و در این
رفت و برگشتها و در فضایی صمیمی خواستههای خود را با امام جماعت در میان بگذارند.
ممکن است، جوانی به دنبال شغل باشد و کاسبی نیاز مالی داشته باشد و یا فرزندی با
والدینش اختلاف داشته باشد و بتواند این ها را با امام جماعت مطرح کند. در حقیقت
مسجد محلی باشد برای کمک به آنها و در نتیجه؛ هر کسی به نحوی با مسجد ارتباط پیدا
کند و مسجدی شود.
به یاری خدا ما همین نگاه
و ارتباط را در محله ایجاد کردهایم. جالب است بدانید؛ جوانانی که خیلی با دیگرِ
اهالی دمخور نیستند، در روزهای گذشته به من مراجعه میکردند و میگفتند: حاج آقا!
اگر کسی برای مسجد و یا شما مزاحمت ایجاد کرد به ما بگویید! ما نمیگذاریم کسی
جسارتی به خانهی خدا و شما نماید. در طی روزهای گذشته، هیچ شلوغ کاری و اغتشاشی در
محله نداشتیم. چند مورد شعارنویسی بود که با بررسی دوربینها متوجه شدیم از اهالی
محله نیستند و از آن دسته اغتشاشگرانی هستند که اجیر شدهاند. من این اتفاق و
آرامش محله را مرهون ارتباط همه اقشار آن با مسجد میدانم.
معمولاً برای برگزاری
برنامه های خاصِ مساجد، یک طرف امام جماعت است و طرف دیگر نیروهای بسیجی و جوان
محله. البته گاهی ممکن است بسیج حضور پررنگی نداشته باشد ولی نیروهای جوان محله جایگزین
میشوند. به لطف خدا در محلهی ما جوانان پای کار برنامههای فرهنگی مسجد هستند.
من معتقدم برنامههای خاص
مسجد ظرفیت بیشتری برای جذب دارند.
در مورد «جهاد تبیین» و
کارهایی که یک امام جماعت می تواند در راستای آن انجام دهد، برای ما بگوئید.
در این بحث، ایجاد «فضای
تبیین» بسیار مهم است. گاهی مثل گذشته فضای تبیین و روشنگری، یک منبر یک طرفه است.
به این معنا که افرادی را دور خود جمع کنیم و راجع به موضوعاتِ روز و مسائل روشنگری
نمائیم. در این روش، فضای تبیین یک فضای یک طرفه است و مخاطب نمیتواند حرف، سوال
و منظورش را به خوبی بیان کندو ولی در حالت ارتباط «چهره به چهره» میتواند سوالش
را بپرسد و جواب بهتری دریافت نماید.
در همین روزهای اخیر، شنیده بودم برخی از اهالی
و کَسبه شبهاتی دارند و مسائلی را مطرح میکنند. اتفاقاً من در خیابان و مغازه با
آنها صحبت میکردم. او سوالش را میپرسید و من پاسخش را میگفتم. کم کم، چند نفر
هم با دیدن این فضایِ باز دور ما جمع شدند و مسائلی را نیز مطرح کردند. با این روش،
در پایان به نتایجی هم میرسیدیم. نه اینکه آنها کاملاً متقاعد شوند و از حرفِ خود
بازگردند. ولی نکتهی مثبت اینجا بود که؛ در نهایت، آنها سوالات و شبهات خود را
مطرح کرده، نظرشان را گفته بودند و نظر من را هم به طور مستقیم شنیده بودند. این
اتفاق، از مزایای گفتوگوی مستقیم است. در بسیاری از موارد شاید علت این که حرف ما
را نمی پذیرند این است که؛ با خودشان می گویند: چرا فقط تو باید حرف بزنی؟ برای همین، بایستی یک فضای
دوستانه و چهره به چهره برای تبیین، در مساجد شکل بگیرد.
در بسیاری از
موارد، آنها از برخی مسئولین گِله داشتند و یا از عملکرد آنها راضی نبودند. گاهی
هم شکایت داشتند که چرا فرزندان برخی از مسئولین در خارج زندگی میکنند و در شرایط
یکسان با ما حضور ندارند؟
در گفتگو با آنها یادآور
شدم که؛ من هم مثل شما شهروند این کشور هستم و به اندازهی شما به این موضوعات
اعتراض دارم! با آنها همدردی کردم! گفتم: مطالبات و گِلههای شما، مطالبه من هم
هست! من هم از عملکرد ضعیف برخی مسئولان به اندازه شما آسیب دیدهام! اما، شما بگویید
چطور بیان کنیم؟ آیا باید برویم خیابان را ببندیم و آتش به پا کنیم؟ این راه درستی
است؟
مسئولان باید فضایی ایجاد
کنند که جوانها بتوانند رو در رو با آنها صحبت کنند و سوالاتشان را بپرسند. در
مدرسه و دانشگاه چنین فرصتی به آنها داده نشده است. باید موقعیت مناسبی برای این
کار ایجاد شود. محیطی عمومیتر و جایی که همهی اقشار بتوانند مطالبهها
و خواسته هایشان را بیان کنند. لذا معتقد هستم؛ سبک
گفتگو و فضای تبیین باید دچار تحول شود. چه خوب است در کنار بنرهایی که در مناسبتها
برای دعوت به مجالس نصب میکنیم، بنرهایی هم برای دعوت به گفتگو نصب شود.
پایان پیام/